روز جمعه 19 فروردین 1401 جمعی از آزادگان بهبهان به عیادت آزاده و جانباز سرافراز حاج اسدالله خوشخو رفتند.
ایشان در ایام نوروز به دلیل ضایعه وارد شده به ستون فقراتش مجبور به عمل جراحی شده بود. در این دیدار حاج عبدالصمد صالح نژاد با خواندن آیه شریفه امن یجیب ... برای سلامتی این جانباز عزیز و همه بیماران اسلام در این ماه پر خیر وبرکت دعا کردند.
حاج اسدالله خوشخو از آزادگان عملیات والفجر مقدماتی بوده و از سابقون در نبرد با دشمن متجاوز بعثی می باشد.
یک دانه از مجاهدتهای شما، یک لحظه از لحظات سختی شما از دیوان الهی ساقط‌شده نیست. ما فراموش میکنیم، خود شما فراموش میکنید، اما کرام‌الکاتبین الهی فراموش نمیکنند؛ آن مجاهدتها محفوظ است .رهبر معظم انقلاب
حاج نصرالله اکبر زاده تولد 1341
تیپ امام حسن مجتبی علیه السلام
عملیات والفجر مقدماتی منطقه شیب میسان
تاریخ اسارت 61/11/18
تاریخ آزادی 69/6/1
سید نصرالله فرزند شهید سید سیف الله اکبر زاده از روستای بهزادی بهبهان بود. پدرش در ماه رمضان سال 1357در هنگام تظاهرات خیابانی و درگیری با عمال رژیم پهلوی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از مدتی در بیمارستان جندی شاپور اهواز به شهادت رسید. سید نصرالله با شروع جنگ تحمیلی از طرف ژاندارمری و در لباس جوانمردان در مهرماه سال 59 برای اولین بار به جبهه اعزام شد.
سال 60 از طرف بسیج به منطقه ی جفیر اعزام شد و در این منطقه مجروح گردید. ادامه ی جنگ و تجاوز دشمن آرامش را از سید گرفته بود او برای سومین بار در بهمن ماه سال 61 جهت شرکت در عملیات بزرگ والفجر مقدماتی به منطقه ی شیب نیسان اعزام شد و در تاریخ 18 بهمن ماه در این عملیات بزرگ شرکت کرد و در همین عملیات به اسارت دشمن درآمد. سید سختی های مسیر خط مقدم تا اردوگاه عنبر را با صبر و استقامت تحمل نمود در اردوگاه بارها مورد ضرب و شتم های شدید و وحشیانه قرار گرفت. اما تسلیم دشمن نشد. سرانجام پس از تحمل قریب به هشت سال اسارت در اول شهریور ماه سال 1369 با سربلندی تمام به میهن اسلامی بازگشت.
پس از آزادی به استخدام سپاه پاسداران درآمد وخدمت خود را در لباس سبز پاسداری ادامه داد. بعد از بازنشستگی و در جریان غائله تکفیری ها در سوریه برای دفاع از حرم اهل بیت به این کشور اعزام شد و در همین ماموریت از ناحیه چشم مجروح شد. سید نصرالله هم اکنون در بهبهان ساکن است .
نشسته از چپ نفر اول سید نصرالله اکبر زاده
در سوریه
بیش از 220 تن از رزمندگان شهرستان بهبهان بخشی از عمر خود رادر اردوگاه های رژیم بعثی سپری کردند
و با عزت و سربلندی به میهن اسلامی خود بازگشتند.
درود خدا بر آن بزرگ مردان باد
اولین ماه رمضان در اسارت تابستان ۶۳ بودهوای رمادی بسیار گرم وسوزان بود
برای اولین سحرماه رمضان غذایی داده نمی شد وناگزیر بچه ها یا بدون خوردن سحری روزه گرفتند ویا سحری مختصری متشکل از یک تکه سمون(نان) وآب قند برای خودشان تهیه کردند. و عجب غذای لذیذی بودچرا که همه شوق ورود به ماه خدا را داشتند حتی با خوردن نان و آب قند و یا حتی نان خالی.
عراقیها باتوجه به ساعت اذان مغرب که قاعدتا بر مبنای اهل سنت بود افطاری را که مقدار ش معروف اسارت بود می دادند ومی گفتند زود افطار کنید تا بلافاصله بعد از افطار وخالی شدن ظرفهای غذا یا همان قُصعه سحری نیز داده شود،چونکه می خواستند بعد از دادن سحری درب آسایشگاهها را ببندند ،لذا درآن ایام بچه ها از لحاظ شرعی با توجه به اینکه اذان شیعه معمولا ۲۰دقیقه ای بعد از اذان اهل سنت هست دچار مشکل می شدند ودر اوایل هر قدر که به عراقیها گفته می شد نمی پذیرفتند ،از یک طرف تعداد ظرفها کم بود و می بایست سحری را هم می گرفتیم واز طرف دیگر هنوز اذان وموقع افطار هم نشده بود ،بعضی بچه از خیر افطار می گذشتند وبعضی بناچار افطار می کردند،تااینکه بعد از مدتی عراقیها قبول کردند سحری وافطار را باهم بدهند وکاری به زمان افطار ما نداشته باشندکه البته بازهم مشکل کم بودن ظرف ها سر جای خودش بود اما بهتر از روش قبلی بود. ..... راوی دکتر محمود رضا محسنی فرد
رسول خدا( َص ) مىفرماید:
فَوقَ کُلِّّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فى سَبیلِ الله، فإذا قُتِلَ فى سَبیلِ اللّه، فَلَیْسَ فَوْقَهَ بِرٌّ1؛ بالاتر از هر نیکى، نیکى است، تا آن که انسان در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن، نیکى نیست.
پاسدار شهید مجید آبرومند تاریخ تولد1343 شهادت 1363 مجنون
شهید صادق درزی تولد1341 شهادت 1361 شوش شهید عبدالحمید راستی بهبهانی تولد1340 شهادت 1361 شوش
شهید نجف سبزی والا تولد1339 شهادت 1361 شوش شهید سید حجت الله نمازی تولد1340 شهادت 1366 جنوب
دارالمومنین،بهبهان،بیش از1100شهیدتقدیم اسلام وانقلاب نمود
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ عَلَیهِ السَّلامُ:... فَاِذا صُمْتُمْ فَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَکمْ عَنِ الْکذْبِ وَ غُضُّوا اَبْصارَکمْ وَ لا تَنازَعُوا وَ لا تُحاسِدُوا وَ لا تَغْتابُوا وَ لا تمارُوا وَلا تکذِبُوا وَ لا تُباشِرُوا وَلا تُخالِفُوا وَ لا تُغاضِبُوا وَ لا تَسابُّوا وَ لا تُشاتِمُوا وَ لا تُفاتِرُوا وَ لا تُجادِلُوا وَ لا تَتَأَذُّوا وَ لا تَظْلِمُوا وَ لا تَسافَهُوا وَلا تَضاجَرُوا وَ لا تَغْفُلُوا عَنْ ذِکرِ اللّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ وَاَلْزَمُوا الصَّمْتَ وَالسُّکوتَ وَالْحِلْمَ وَالصَّبْرَ وَالصِّدْقَ وَ مجانِبَةَ اَهلِ الشَّرِّ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ وَالْکذْبِ وَالْفرْی وَالْخصُومَةِ وَ ظَنِّ السَّوْءِ وَالْغیبَةِ وَالتُّهْمَةِ[9]...
هرگاه روزه گرفتید، زبانتان را از دروغ و چشمان را از حرام باز دارید با هم نزاع نکنید، حسد نورزید، غیبت نکنید، بگو مگو و جدل نکنید، دروغ نگویید؛ (با همسرتان) مباشرت نکنید. از مخالفت، خشمگین نمودن همدیگر و ناسزاگویی، شماتت، کسالت، آزار و ظلم به یکدیگر و از سفاهت و بی حالی بپرهیزید. هرگز از یاد خدا و نماز غافل نگردید و بر شما باد که سکوت، حلم و صبر و راستگویی را نصب العین خود قرار دهید و از مجالست با اهل شر و گفتار زور و دروغ و بهتان و خصومت و سوء ظن و غیبت اجتناب نمایید.
جانباز و آزاده حاج عباس روز خوش
تولد 1307 خورشیدی
اعزامی از بسیج سپاه پاسداران بهبهان
عملیات خیبر روستای البیضه عراق
تاریخ اسارت 1362/12/11
تاریخ آزادی بهمن ماه سال 1367
شهادت 1395/1/18
علمدار جبهه های نبرد حاج عباس روز خوش از اولین روزهای شروع تجاوز دشمن به خاک میهن اسلامی برای مقابله با متجاوزین بعثی کمر همت بست و از میدانی به میدان دیگر و سنگری به سنگر دیگر به مبارزه علیه متجاوزین اقدام نمود.
در جبهه نبرد با شعارهای حماسی علم بردوش و مشک آب در دست به سپاهیان نور روحیه می بخشید و آنان را برای نبرد با دشمن تشویق می کرد.
در جبهه او را علمدار خطاب می کردند و همواره منتظر فریاد های حماسی او در زیر آتش سنگین دشمن بودند.
علمدار فریاد می زد:«آقای خمینی.... و رزمندگان پاسخ می دادند:«خدا حفظی بکو......
بعد از چندین بار حضور در جبهه در عملیات بزرگ آب خاکی خیبر به اسارت دشمن درآمد و تحمل روزهای سخت اسارت را به کارنامه رزمی خود اضافه نمود.
شکنجه ها و ضرب و شتم های مسیر راه العماره تا موصل را به جان خرید و در اردوگاه به منبع روحیه برای اسرا تبدیل شد.
حاج عباس با فرستادن صلوات های مکرر در اردوگاه زبانزد همه اسرای خیبر شدو تا امروز هرجایی که نامی از او برده شود به یادش صلوات ها بر زبان جاری می شود.
در جریان مذاکرات ژنو و ماجرای قطع نامه 598 آسایشگاه به آسایشگاه می گشت و از اسرا می خواست برای موفقیت تیم مذاکره کننده صلوات بفرستند.
بهمن ماه سال 67 به صلاحدید نمایندگان صلیب سرخ و هلال احمر عراق به همراه تعدادی از مجروحین و بیماران از اسارت آزاد شد و با سربلندی به آغوش میهن بازگشت اما همواره به یاد دوستان در بندش بود . در روزهای بازگشت اسرا همواره در صف اول مستقبلین بود.
بعد از اسارت با شرکت در پیاده روی تا حرم امام رضا علیه السلام در کنار مرحوم حاج آقا ابوترابی بود و دوستی نزدیکی با ایشان داشت.
سرانجام علمدار جبهه های نبرد دچار بیماری شد و در تاریخ 18 فروردین سال 1395 به دوستان شهیدش پیوست و در کنار مزار آن عزیزان آرام گرفت
«ای به شوق روی لیلی کوه به کوه منزل به منزل»
در روز تشییع جنازه علمدار آزادگان زیادی از شهرهای دور و نزدیک به بهبهان آمدند و در مراسم خاکسپاری این رزمنده خستگی ناپذیر حاضر شدند.
روحش شاد و یادش گرامی باد
ناصر ارجمندی متولد 1341
تیپ امام حسن مجتبی علیه السلام
عملیات والفجر مقدماتی منطقه شیب میسان
تاریخ اسارت 61/11/18
تاریخ آزادی 69/5/30
حاج ناصر ارجمندی با شروع جنگ تحمیلی برای فرا گیری آموزش های نظامی در قالب یک گروه به تهران اعزام شد.
اردیبهشت سال 60 ناصر به همراه گروه اعزامی از سپاه تهران به منطقه غرب کشور اعزام و در پادگان ابوذر مستقر می شوند. در آن زمان عملیات بزرگی در منطقه بازی دراز در حال شکل گیری بود گروه اعزامی از تهران در این عملیات شرکت کردند. این اولین حضور رزمنده جوان ما در میادین نبرد بود. در عملیات رمضان به همراه گردان انشراح به مصاف با دشمن بعثی شتافت. حاج ناصر در آخرین حضورش در جبهه نبرد در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت دشمن درآمد.
او قساوت و بی رحمی بعثیون را در برخورد با اسرا زمانی دید که در مقابل دیدگانش تعدادی از همرزمان اسیرش را به گلوله بسته و به شهادت رساندند. او سختی های اسارت را در طول بیش از هشت سال حضور در اردوگاه های رژیم بعث به خوبی تجربه کرد و هرگز در مقابل دشمن سر تعظیم فرود نیاورد. زندگی در اسارت را در اردوگاه های موصل یک(بزرگ) و موصل سه (کوچک) و موصل چهار گذراند. و سرانجام پس از تحمل بیش از هفت سال اسارت با سختی های مخصوص به خود در روز 30 مرداد سال 1369 با سربلندی تمام به ایران اسلامی و آغوش خانواده اش بازگشت. بعد از اسارت در وزارت نفت استخدام شد و اینک بازنشسته شده است.
از راست نفر اول حاج ناصر ارجمندی
بیش از 220 تن از رزمندگان شهرستان بهبهان بخشی از عمر خود رادر اردوگاه های رژیم بعثی سپری کردند
و با عزت و سربلندی به میهن اسلامی خود بازگشتند.
درود خدا بر آن بزرگ مردان باد
دعایی خالصانه
یکی از دوستانی که در عملیات رمضان به شدت از ناحیه سر مجروح گردیده و تبعات این مجروحیت تا الان(1401) همدم و همراه اوست در مورد روزه اولین رمضان در اسارت چنین سخن می گفت:
به دلیل اصابت ترکش خمپاره به پیشانیم از همان ابتدای اسارت دچار مشکل بودم ودائما در معرض تشنج قرار می گرفتم. رمضان در حال آمدن بود و ما بچه مسلمان ها با روزه ماه رمضان رازهای نهانی داشتیم. مرحوم حاج آقا ابو ترابی در آن برهه در اردوگاه ما بود ایشان با توجه به شرایط جسمی از من خواستند که در ماه مبارک روزه نگیرم. دلم شکسته بود مگر می شود رمضان بیاید و سفره الهی گسترده شود و من از آن محروم باشم.؟؟! با خدای خود خلوتی کردم و درخواستی نمودم که فقط در رمضان دچار مشکل نشوم و بتوانم روزه بگیرم،بتوانم از خوان گسترده الهی بهره ای هرچند ناچیز ببرم. بعد ازآن به خدمت حاج آقا رسیدم و عرض کردم که من روزه می گیرم. حاج آقا خیلی اصرار داشت که بخاطر سلامتی خودت روزه نگیر با اطمینان گفتم که برای روزه گرفتن مشکلی نخواهم داشت. به زحمت با روز اول موافقت کرد . من روزه گرفتم و دچار مشکل نشدم. روز بعد و روزهای بعد..... روزی حاج آقا با حالتی عجیب به من گفت از همان کسی که در خواست کردی تا در ماه رمضان دچار مشکل نشوی بخواه تا «ابوترابی را عاقبت بخیر گرداند» از این همه اخلاص و فروتنی ایشان شگفت زده شدم. و گفتم :«حاجی با این همه اخلاص از من کمترین می خواهی که برایت دعا کنم؟؟؟
از آن سال تا کنون 38 رمضان را گذرانده ام و هرگز در حین روزه ماه رمضان دچار مشکل نشده ام.
خداوند را همچنان شکرگزارم بر این نعمتی که مرا ارزانی داشت.
راوی سید مسعود بلادی
آنان که به خون خود وضو می کردند دست و سر خود فدای او می کردند
دردشت بلا میان خون و آتش گم کرده خویش جستجو می کردند
پاسدار شهید سعید موسویون تولد1343 شهادت 1363 مجنون
شهید منصور غنچی تولد 1338 شهادت 1361 پیرانشهر شهید حسین چکی تولد 1337 شهادت 1361 کرخه
شهید حمید بهروشتولد 1339 شهادت 1361 شوش شهید مصطفی رکوفیان تولد1349 شهادت 1366 شلمچه
دارالمومنین،بهبهان،بیش از1100شهیدتقدیم اسلام وانقلاب نمود
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
قالَ رَسُولُ الله صَلّی‌اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم لِجَابِرِبنِ عَبدِاللهِ:
یا جَابِرُ هذَا شَهرُ رَمَضان مَن صامَ نَهارَهُ، وَقامَ وَرداً مِن لَیلِه وَعَفَّ بَطنَهُ وَفَرْجَهُ وَکَفَّ لِسانَهُ خَرَجَ مِن ذُنُوبِه کَخُرُوجِه مِنَ الشَهر. فَقالَ جابِرُ: یا رَسُولَ الله ما احسن هَذا الحَدِیث فقال رسُولُ الله صَلّی‌اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم یا جابرُ وما اشَدَّ هَذِه الشُرُوط
وقالَ صَلّی‌اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم:
شهْرُ رَمَضَانَ شَهرٌ فَرِضَ اللهُ عَلَیْکُمْ صَیامَهُ فَمَن صامُهُ ایماناً وَاحتساباً خَرَجَ مِن ذُنُوبِهِ کَیوم وَلَدتهُ امَّه
رسول خدا صلّی‌الله علیه وآله وسلّم به جابر فرمود: ای جابر! این ماه رمضان است. هر کس آن را روزه بدارد و پاره‌ای از شبش را به عبادت بایستد و شکم و عورت خود را از حرام باز دارد و زبان خود را نگاه بدارد، از گناهان خود- مثل بیرون رفتن او از ماه- بیرون می‌رود.
جابر عرض کرد: یا رسول الله! این حدیث چه نیکو است. پیغمبر اکرم صلّی‌الله علیه وآله وسلّم فرمود: و چقدر این شروط سخت است.
