اولین ماه رمضان در اسارت تابستان ۶۳ بودهوای رمادی بسیار گرم وسوزان بود
برای اولین سحرماه رمضان غذایی داده نمی شد وناگزیر بچه ها یا بدون خوردن سحری روزه گرفتند ویا سحری مختصری متشکل از یک تکه سمون(نان) وآب قند برای خودشان تهیه کردند. و عجب غذای لذیذی بودچرا که همه شوق ورود به ماه خدا را داشتند حتی با خوردن نان و آب قند و یا حتی نان خالی.
عراقیها باتوجه به ساعت اذان مغرب که قاعدتا بر مبنای اهل سنت بود افطاری را که مقدار ش معروف اسارت بود می دادند ومی گفتند زود افطار کنید تا بلافاصله بعد از افطار وخالی شدن ظرفهای غذا یا همان قُصعه سحری نیز داده شود،چونکه می خواستند بعد از دادن سحری درب آسایشگاهها را ببندند ،لذا درآن ایام بچه ها از لحاظ شرعی با توجه به اینکه اذان شیعه معمولا ۲۰دقیقه ای بعد از اذان اهل سنت هست دچار مشکل می شدند ودر اوایل هر قدر که به عراقیها گفته می شد نمی پذیرفتند ،از یک طرف تعداد ظرفها کم بود و می بایست سحری را هم می گرفتیم واز طرف دیگر هنوز اذان وموقع افطار هم نشده بود ،بعضی بچه از خیر افطار می گذشتند وبعضی بناچار افطار می کردند،تااینکه بعد از مدتی عراقیها قبول کردند سحری وافطار را باهم بدهند وکاری به زمان افطار ما نداشته باشندکه البته بازهم مشکل کم بودن ظرف ها سر جای خودش بود اما بهتر از روش قبلی بود. ..... راوی دکتر محمود رضا محسنی فرد
- ۰۱/۰۱/۱۹