دعایی خالصانه
یکی از دوستانی که در عملیات رمضان به شدت از ناحیه سر مجروح گردیده و تبعات این مجروحیت تا الان(1401) همدم و همراه اوست در مورد روزه اولین رمضان در اسارت چنین سخن می گفت:
به دلیل اصابت ترکش خمپاره به پیشانیم از همان ابتدای اسارت دچار مشکل بودم ودائما در معرض تشنج قرار می گرفتم. رمضان در حال آمدن بود و ما بچه مسلمان ها با روزه ماه رمضان رازهای نهانی داشتیم. مرحوم حاج آقا ابو ترابی در آن برهه در اردوگاه ما بود ایشان با توجه به شرایط جسمی از من خواستند که در ماه مبارک روزه نگیرم. دلم شکسته بود مگر می شود رمضان بیاید و سفره الهی گسترده شود و من از آن محروم باشم.؟؟! با خدای خود خلوتی کردم و درخواستی نمودم که فقط در رمضان دچار مشکل نشوم و بتوانم روزه بگیرم،بتوانم از خوان گسترده الهی بهره ای هرچند ناچیز ببرم. بعد ازآن به خدمت حاج آقا رسیدم و عرض کردم که من روزه می گیرم. حاج آقا خیلی اصرار داشت که بخاطر سلامتی خودت روزه نگیر با اطمینان گفتم که برای روزه گرفتن مشکلی نخواهم داشت. به زحمت با روز اول موافقت کرد . من روزه گرفتم و دچار مشکل نشدم. روز بعد و روزهای بعد..... روزی حاج آقا با حالتی عجیب به من گفت از همان کسی که در خواست کردی تا در ماه رمضان دچار مشکل نشوی بخواه تا «ابوترابی را عاقبت بخیر گرداند» از این همه اخلاص و فروتنی ایشان شگفت زده شدم. و گفتم :«حاجی با این همه اخلاص از من کمترین می خواهی که برایت دعا کنم؟؟؟
از آن سال تا کنون 38 رمضان را گذرانده ام و هرگز در حین روزه ماه رمضان دچار مشکل نشده ام.
خداوند را همچنان شکرگزارم بر این نعمتی که مرا ارزانی داشت.
راوی سید مسعود بلادی
- ۰۱/۰۱/۱۸