آزادگان بهبهان

پاک باش و خدمت گزار

آزادگان بهبهان

پاک باش و خدمت گزار

آزادگان بهبهان

اطلاع رسانی مناسبت ها و مراسم های هیات آزادگان بهبهان

  • ۰
  • ۰

کتاب دعایی که از ایران همراه یک رزمنده اسیر باقی مانده بود

 

رمضان و شرح دعای سحر امام خمینی(ره) در اسارت

اوائل سال ۱۳۶۶  بود که از هر اردوگاه تعداد حدود ۱۵ نفر از اسرای شاخص و شناخته شده و تاثیر گذار در اردوگاه ها را به یک اردوگاه تازه تاسیس به نام کمپ پنج تکریت منتقل کردند،

کمپ پنج تکریت دو قسمت داشت، قسمت A که برادران اسیر ارتشی و خلبانان و افسران ارشد بودند، و قسمت B که تازه تاسیس بود و شکل و شمایل و اندازه و وضعیت آن با دیگر اردوگاههای اسیران در عراق متفاوت بود، خیلی خاص ، فقط سه بند(آسایشگاه) مخوف، با محوطه خاکی کوچک و تعداد اسیران حدود ۱۵۰ نفر  از فرماندهان سپاه و بسیج و روحانیت معزّز،البته حقیر هم بنوعی  اشتباهی و سهوی در جمع آنها قرار گرفته  بودم.

در این بین نقش سازمان منافقین در سانسور و دست بردن در نامه ها بسیار پر رنگ بود و به رزمندگان اسیر ایران اسلامی چه خیانت ها که نکردند ،

 

یک بار که ماموران صلیب سرخ نامه ها را آوردند، مسئول بند(آسایشگاه ) ما ، زنده یاد کریم یزدی که از عزیزان مشهدی بود به من گفت:

دوستان اسیر از اردوگاه های دیگر چند نامه به کارکنان صلیب سرخ داده اند و گفته اند اینها اشتباهی آمده و متعلق به اسرای تکریت پنج (اردوگاه ما) می باشد!!! در آن نامه ها و حواشی آنها شرح دعای سحر حضرت امام خمینی را با مهارت خاصی نوشته بودند!!! ما هم که تشنه این مطالب بودیم،ولی از آنجائیکه آن نامه ها نباید لو می رفت، لازم بود که متن آنها را در جایی

دیگر منتقل می کردیم. از طرفی وجود کاغذ و قلم هم ممنوع بود، و هر از گاهی هم تمام وسایل ما را تفتیش می کردند!

تصمیم گرفتیم که آن مطالب و شرح دعای سحر حضرت امام را در همان نامه های صفحه سفید که فقط یک امضاء در انتهای آن داشت و متعلق به بنده بود باز نویسی کنیم،

بنده و برادر عزیزم(دکتر) جلال ربانی از آزادگان خطه خراسان شهرستان سبزوار ، چند شب از ماه مبارک رمضان تا سحر دور از چشم نگهبانان، در زیر پنجره شروع کردیم به نوشتن آن مطالب گرانبها، از آنجائیکه مطلب زیاد بود، کاغذ تمام شد، برای اتمام، بهترین راهکار را نوشتن بر روی پارچه تشخیص دادیم، لذا یک پیراهن آبی کم رنگ که از دشداشه درست کرده بودیم را وارونه کردیم و درون آستین ها و پشت آن را برای نوشتن مطالب.انتخاب کردیم

چندین شب طول کشید تا آن مقدار از شرح دعای سحر حضرت امام که بدستمان رسیده بود را نوشتیم و اصل نامه ها را دوباره به ارشد بند(مرحوم کریم یزدی ) دادیم. باقی ماجرا که ایشان با آن نامه ها چه کردند را دیگر پیگیر نشدم،

البته چون خودم سال‌های قبل ارشد بند در اردوگاه رمادی بودم، و تجربه انتقال نامه ها را از اردوگاه ها داشتم ، می دانستم که ایشان و دیگر مسئولین بندها کارکنان صلیب سرخ را فریب می دهند و به آنها می گویند این نامه ها متعلق به اردوگاه ما نیست!! تا به دیگر اردوگاه ها منتقل شود و دیگر اسرا هم از مطالب و یا اخبار و مخصوصاً سفارشات لازم  سید اسراء مرحوم حاج آقا ابوترابی که مدت سه سال در محضرشان بودیم بهره ببرند.

نامه ها و پیراهنی که مطالب را در آن نوشته بودیم، بصورت شفاهی ، سینه به سینه یا بعضاً اصل آنها را در بندها و آسایشگاه می چرخاندیم و دوستان اسیر از مطالب و بیانات حضرت امام بهره می بردند، و دعای سحر را با لذتی خاص می خواندند، و در طول روز هم در آسایشگاه بین دیگر وسایل شخصی ام رها شده بود و اگر عراقی ها برای تفتیش می آمدند متوجه قضیه نمی شدند، از آن به بعد، آن پیراهن را نمی پوشیدم تا هم تمیز بماند و  نیاز به شستن نداشته باشدکه نوشته هایش از بین برود،زمان گذشت ، آتش بس بین دو کشور ایران و عراق حاکم شده بود ولی هنوز ما اسرا در بند بودیم.

در سفر زیارتی کربلا، چون آن پیراهن برایم خیلی عزیز بود ، با خودم به زیارت بردم و به ضریح مقدس آقا امیرالمؤمنین،  سیدالشهداء، و حضرت ابوالفضل علیهم السلام متبرّک کردم،

در بازگشت به ایران اسلامی،سال ۱۳۶۹، چون تا آن زمان، زیارت عتبات عالیات راه اندازی نشده بود و مردم عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بودند،آن پیراهن را به تیکه های خیلی کوچک بریده و  به عنوان تبرّک بین خانواده و دوستانم تقسیم کردم، دریغ که مقداری را بعنوان یادگاری نگه نداشتم!!! ارواح طیبه همه شهدای آزاده مخصوصاً حاج آقا ابوترابی که گردن همه ما آزادگان حق دارند و برادر عزیزمان ارشد بند یک اردوگاه تکریت پنج زنده یاد کریم یزدی  شاد و همنشین آقا امیرالمؤمنین باشند    راوی حاج عبدالصاحب بخردی

  • ۰۱/۰۲/۰۴
  • آزاده رزمنده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی