آزادگان بهبهان

پاک باش و خدمت گزار

آزادگان بهبهان

پاک باش و خدمت گزار

آزادگان بهبهان

اطلاع رسانی مناسبت ها و مراسم های هیات آزادگان بهبهان

  • ۰
  • ۰

 

 

 

تولد1337/1/7 شهادت 1361/11/9 محل شهادت فکه

مجید بقایی در بهمن‌ماه سال ۱۳۳۷ در شهر بهبهان به دنیا آمد. از کودکی به محافل مذهبی و مسجد علاقه‌مند بود و این علاقه را با تکبیر گفتن در مسجد محل آغاز کرد و تا آخر عمر از مسیر اسلام و پیروی از روحانیت متعهد خارج نشد. چند سال قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و به طور فعال در جلسات قرائت قرآن شرکت می‌کرد. توجه زیادی به دعا و زیارت ائمه اطهار (ع) داشت. آنقدر برای ذکر مصائب اهل بیت (ع) اهمیت قائل بود که می‌گفت: همین مراسم روضه‌خوانی ما را نگه داشته است. همواره تلاش می‌کرد در نماز جماعت شرکت کند.

پس از سپری کردن تحصیلات دبیرستان و گذراندن کنکور، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز پذیرفته شد اما این رشته نظرش را تامین نکرد و گفت: من باید کاری را به عهده بگیرم که واقعاً بتوانم به مردم خدمت بکنم. به همین دلیل سال آخر دبیرستان را مجددا گذراند و دیپلم رشته طبیعی گرفت و این بار پس از شرکت در کنکور، در رشته فیزیوتراپی دانشگاه اهواز قبول شد.

 

در سال ۱۳۵۴، فعالیتهای مجید در دانشگاه شکل گرفت و تماسهایش تشکیلاتی شد. وی برای مبارزه با رژیم شاه نقش تعیین‌کننده‌ای را در رهبری مبارزات دانشجویی دانشگاه اهواز و غیردانشگاهیان به عهده گرفت. در سالهای ۵۵ و ۵۶ که مبارزات ملت مسلمان به اوج خود نزدیک می‌شد، او از عناصر هدایت‌کننده تظاهرات علیه رژیم شاه بود.در همان زمان با همرزمانش در «گروه منصورون» ارتباط بیشتری برقرار کرد.

آگاهی دادن به مردم، متشکل کردن برادران حزب‌الله و انجام عملیات نظامی علیه عمال رژیم شاه از جمله فعالیت‌های این گروه بود. در بدو تشکیل این گروه وارد شاخه نظامی آن شد و رهبری برخی عملیات‌های مسلحانه را در آن زمان به عهده گرفت.

پیش از آغاز جنگ تحمیلی به توصیه سردار محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در واحد روابط عمومی (تبلیغات – انتشارات) سپاه امیدیه به فعالیت مشغول شد. با تشکیل دفتر هماهنگی و تحقیق و بازرسی در سپاه خوزستان و انتخاب شهید دقایقی به عنوان مسئول این دفتر، وی برای همکاری با ایشان به اهواز منتقل شد.

ماه‌های اول جنگ تحمیلی بود که مجید بقایی از طرف فرماندهی کل سپاه به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ (که در آن زمان جلساتش در لشکر ۹۲ زرهی اهواز تشکیل می‌شد) معرفی شد. یکی از فعالیت‌های مهم او تلاش در جهت هماهنگی بین سپاه و ارتش بود

اواخر آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ به ایشان ماموریت داده شد که برای جلوگیری از هجوم دشمن که قصد تسخیر جاده شوش را داشت و در آن زمان در سه کیلومتری آن مستقر شده بود، به شهرستان شوش برود. ابتدا در کنار مرتضی صفاری، سپاه آنجا را سازماندهی کرد و مدتی بعد مسئولیت سپاه شوش به عهده‌اش گذاشته شد. در این مسئولیت علاوه بر طراحی عملیات و نبردهای موفق علیه دشمن که در قالب گروه‌های رزمی کوچک به اجرا درمی‌آمد، به اسماعیل دقایقی(شهید) نیز در تشکیل آموزشگاه فرماندهی دسته، گروهان و گردان کمک می‌کرد.

در طراحی عملیات بیت‌المقدس و در کنار شهید حسن باقری همچون دیگر نبردها نقش به ‌سزایی داشت. در این عملیات، با برنامه‌ریزی دقیق و هماهنگ، توانست نیروهای تحت امر خود را با همیاری هوانیروز از شمال فکه به جنوب انتقال داده و به علت شایستگی‌ای که از خود در سمت فرماندهی لشکر نشان داد، قرارگاه تحت فرماندهی ایشان (فجر) در کنار قرارگاه‌های نصر و فتح، مسئولیت شکستن حصر دفاعی خرمشهر را به عهده گرفت و هر سه قرارگاه با نبرد دلاورانه تاریخی و با هماهنگی کامل، خونین‌شهر را به دامان میهن اسلامی بازگرداند.

بقایی پس از «عملیات رمضان» به سمت معاون شهید باقری در فرماندهی قرارگاه کربلا منصوب شد. بعد از عملیات محرم بود که پس از آنکه حسن باقری جانشین یگان نیروی زمینی سپاه شد، مسئولیت قوای یکم کربلا را به عهده گرفت.

 

نحوه شهادت

قبل از «عملیات والفجر» مقدماتی قرار شد که عده‌ای از مسئولان و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی (ره) داشته باشند، اما شهید بقایی گفته بود که باید برای شناسایی این عملیات در منطقه بمانیم، به همین دلیل او به همراه عده‌ای دیگر از جمله شهید حسن باقری در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ جهت شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند.

بقایی در طی مسیر مشغول تلاوت قرآن و حفظ سوره «والفجر» بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره شریفه را از حفظ می‌خواند. پس از رسیدن به مقصد، همگی از ماشین پیاده شده و به طرف سنگر دیده‌بانی حرکت کردند. بقایی در بین راه به یکی از همراهانش می‌گوید: آیا می‌شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: «یا ایتهاالنَّفس المُطمَئنَّه. ارِجِعی الی ربِّکِ. راضیهً مرضیهً. فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی». و آیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می‌دهد که به آن مرحله عالی نیل گردد؟ هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سوال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش دریافت کرد و بدین سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه قرب و رضوان الهی دست یافت.

روحش شاد و یادش گرامی باد

 

  • ۰۰/۱۱/۰۹
  • آزاده رزمنده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی